لطفا کمی صبر کنید
نمایش خاطره
صفحه اصلی
جستجوی کامل شهدا
اطلاعات شهدا
خاطرات شهدا
کتابخانه دیجیتال شهدا
صوت و تصویر شهدا
معاونتها
معاونت ادبیات
فناوری اطلاعات
معاونت هنری
معاونت جمعآوری
معاونت پژوهش
مجتمع آیهها
معرفی کوتاه مجتمع آیهها
نمایشگاه از هبوط تا ظهور
سالنهای همایش
منطقه عملیاتی کربلای5
پیوند ها
آرشیو سامانه
آرشیو اطلاعات
نقشه سایت
تماس با ما
نمایش خاطره
عنوان
توکل به خداوند
موضوع
توکل به خداوند
راوی
محب ا... مهدیزاده
متن کامل خاطره
هنگامی که از جبهه بر می گشتند ، خاطراتش را تعریف می کردند . یک خاطره این که می گفتند : ما سه چادر در کنار هم زده بودیم و دشمن به ما حمله می کرد و چادر در این طرفی و آن طرفی ما را به آتش کشیدند و تنها چادر ما ماند ، که یکی از بچه ها گفتند : آذری ما چه کار کنیم ؟ پدرم گفت : به آن ها گفتم : تکبیر بگویید . چشمایمان را بستیم و تکبیر گفتیم و تانک دشمن که چند قدمی بیشتر با ما فاصله نداشت ، ناگهان ناپدید شد .
شهید مرتبط با این خاطره:
شهید نعمتاله آذری اول
کلیه حقوق این پایگاه، متعلق به پایگاه اطلاع رسانی یاران رضا می باشد.
Copyright © 2014 - Design and Powered by
Pejvak Soft
بازدید کل :
5424327