لطفا کمی صبر کنید
نمایش خاطره
صفحه اصلی
جستجوی کامل شهدا
اطلاعات شهدا
خاطرات شهدا
کتابخانه دیجیتال شهدا
صوت و تصویر شهدا
معاونتها
معاونت ادبیات
فناوری اطلاعات
معاونت هنری
معاونت جمعآوری
معاونت پژوهش
مجتمع آیهها
معرفی کوتاه مجتمع آیهها
نمایشگاه از هبوط تا ظهور
سالنهای همایش
منطقه عملیاتی کربلای5
پیوند ها
آرشیو سامانه
آرشیو اطلاعات
نقشه سایت
تماس با ما
نمایش خاطره
عنوان
ایجاد روحیه در رزمندگان
موضوع
ايجاد روحيه در رزمندگان
راوی
حسین ظریفی
متن کامل خاطره
برای عملیات قادر 2، که قرار بود بین سپاه و ارتش به صورت مشترک باشد به کردستان و به لشگر 8 نجف اشرف در پادگان شهید بروجردی اعزام شدیم. 10 الی 15 روز از آمدن ما به پادگان شهید بروجردی نمی گذشت که بحش شناسایی منطقة عملیاتی مطرح شد. به همین منظور چند روزی درگیر مسائل شناسایی بودیم. در این مورد برادران ارتش نقش بیشتری برعهده داشتند. اولین جلسه ای که برای توجیه و آشنایی با منطقه عملیاتی، با ماشین به منطقه رفتیم، به محض رسیدن به منطقة مورد نظر، با برادران ارتش که آنجا مستقر بودند، رو به رو شدیم. به برادر ابراهیمی گفتم: ظاهراً برادران ارتش هم قصد دارند در منطقه، شناسایی انجام دهند. سید گفت: بله، درست فکر کردی، ما باید با اینها کار کنیم و فرقی بین ما و آنها نیست که حالا مثلاً در ذهن بعضی از برادران اینطور تصور شود که ما سپاهی هستیم و آنها ارتشی نه، اصلاً چنین مسائلی نباید باشد، کار که می خواهد انجام شود، کار مشترکی است بین ما و ارتش که بایستی طبق برنامه که مشخص شده کار را انجام دهیم. بحث توجیه منطقه توسط شهید صیاد شیرازی شروع شد. ایشان مواردی را در رابطه با مأموریتهای تیپ 21 امام رضا (ع) و همچنین مأموریت رده های ارتش مطرح نموده و توضیحات لازم را بیان کرد. وقتی که بحث مأموریت رده های ارتش به اتمام رسید و بحث سپاه پیش آمد، من به عنوان یکی از معترضین شروع به صحبت کردم و خطاب به شهید صیاد شیرازی گفتم: ببخشید جناب سرهنگ، آیا ردة دیگری از مجموعه نیروهای نظامی ایران در اینجا عملیاتی انجام داده اند یا نه؟ گفت: بله، اینجا یک مرحله از عملیاتی را نیروهای سپاه انجام دادند. گفتم: چه یگانی از سپاه؟ گفت: "تیپ ویژه شهداء" سؤالی در ذهنم خطور کرد، گفتم: ببخشید، اگر تیپ ویژة شهداء نتوانسته در اینجا با توجه به آن توانی که دارا بوده، موفق عمل کند، خواه ناخواه ما که نیروی جنوب هستیم، پس درصد موفقیت ما خیلی کم می باشد. برادر ابراهیمی رو به من کرد و گفت: من از تو این انتظار را نداشتم که این موضوع را اینطوری مطرح نمایی؟ گفتم: چون ما در مناطق عملیاتی جنوب با دشمن جنگیده ایم و الآن یکدفعه چشممان به این ارتفاعات صعب العبور و سوق الجیشی افتاده و شرایط را با وضعیت جنوب مقایسه می کنیم. اضطراب عجیبی به ما دست داده و اصلاً نمی توانیم آن احساسی که در جنوب داشتیم، اینجا هم داشته باشیم. شهید صیاد شیرازی که متوجه گفتگوی من و سید شد، نزدیک ما آمد و به من گفت: چی شده برادر، صحبت دربارة چیه؟ گفتم: هیچی جناب سرهنگ، اگر تیپ ویژة شهداء نتوانسته در اینجا موفق شود، ما که همیشه پشت خاکریزها در جنوب جنگیده ایم، حالا با این وضعیت که به هیچ وجه موفق نمی شویم. چطوری می خواهیم اینجا کار کنیم. ایشان دستی به بازوی من و سید زد و گفت: "برادران سپاه که اعتقادشان مافوق این مسائل است که شما مطح می کنید، توکلتان به خدا باشد. در ثانی آن نیرویی که در وجود برادران پاسدار و بسیجی است، مافوق این چیزهاست که شما اینجوری مسائل را مطرح می کنید". شاید آن لحظه مطالبی که شهید صیاد شیرازی بیان نمود برای من قابل هضم نبود ولی با گذشت یکی، دو سال از آن جریان، متوجه شدم که ایشان از چه زاویه ای و با چه دیدی به مجموعه سپاه نگاه می کردند و این برای من یک درس اخلاقی خوبی بود.
شهید مرتبط با این خاطره:
شهید سیدعلی ابراهیمی
کلیه حقوق این پایگاه، متعلق به پایگاه اطلاع رسانی یاران رضا می باشد.
Copyright © 2014 - Design and Powered by
Pejvak Soft
بازدید کل :
5421890