لطفا کمی صبر کنید
نمایش خاطره
صفحه اصلی
جستجوی کامل شهدا
اطلاعات شهدا
خاطرات شهدا
کتابخانه دیجیتال شهدا
صوت و تصویر شهدا
معاونتها
معاونت ادبیات
فناوری اطلاعات
معاونت هنری
معاونت جمعآوری
معاونت پژوهش
مجتمع آیهها
معرفی کوتاه مجتمع آیهها
نمایشگاه از هبوط تا ظهور
سالنهای همایش
منطقه عملیاتی کربلای5
پیوند ها
آرشیو سامانه
آرشیو اطلاعات
نقشه سایت
تماس با ما
نمایش خاطره
عنوان
دعا و توسل جمعی
موضوع
دعا و توسل جمعي
راوی
َاحمد صمیمی ترک
متن کامل خاطره
جبهه ای که در سمت چپ تنگه چزابه بود و غیر قابل سکونت . بیابانی خشک و بدون آب و علف و پر از جانور های گزنده و خزنده ، در هر صورت جبهه ای بود که عراق در آن راه نفوذ داشت . البته در صورتیکه ما در آن منطقه جبهه تشکیل نمی دادیم . محلی بود در ظاهر آرام و عادی و در حالت نظامی بسیار مهم . شبها روی شنها با این موقعیت می نشستیم و درباره کارها و دعاها و احکام برای شبهای دیگر برنامه ریزی می کردیم . یادم می آید که غروب پس از نگهبانی به طرف سنگرها می رفتیم . آثار چند مار و عقرب که به تازگی به سنگرهای ما آمده بودند به چشم می خورد و نمی دانستیم که با این جانوران خطرناک و این شب تاریک چه کار کنیم. متوسل به دعای جانوران از قبیل مار و عقرب در مفاتیح می شدیم که من واقعاً اعتقاد داشتم . چون یا جانور را می دیدیم و از بین می بردیم و یا از ما فرار می کرد که واقعاً خدا را شکر می کنیم . چون اگر این جانوران ما را می گزیدند تا صبح باید صبر می کردیم ، زیرا اگر در شب حرکت می کردیم ، بطور قطعی و صد در صد مسیر را گم می نمودیم . به سلامت مدت دو ماه و نیم در این جبهه بودم .
شهید مرتبط با این خاطره:
شهید احمد صمیمیترک
کلیه حقوق این پایگاه، متعلق به پایگاه اطلاع رسانی یاران رضا می باشد.
Copyright © 2014 - Design and Powered by
Pejvak Soft
بازدید کل :
5425382