لطفا کمی صبر کنید
نمایش خاطره
صفحه اصلی
جستجوی کامل شهدا
اطلاعات شهدا
خاطرات شهدا
کتابخانه دیجیتال شهدا
صوت و تصویر شهدا
معاونتها
معاونت ادبیات
فناوری اطلاعات
معاونت هنری
معاونت جمعآوری
معاونت پژوهش
مجتمع آیهها
معرفی کوتاه مجتمع آیهها
نمایشگاه از هبوط تا ظهور
سالنهای همایش
منطقه عملیاتی کربلای5
پیوند ها
آرشیو سامانه
آرشیو اطلاعات
نقشه سایت
تماس با ما
نمایش خاطره
عنوان
ناظر و شاهد بودن شهید برامور
موضوع
ناظر و شاهد بودن شهيد برامور
راوی
لیلا علی اکبری
متن کامل خاطره
پسرم حمزه وقتی که سوم راهنماییش را خواند ترک تحصیل کرد و می گفت دیگه نمی خوام درس بخوانم می خوام کار کنم و در این مدت نه کار میکرد و نه درس می خواند و با بچه های کوچه بیشتر می چرخید و من هم از ماجرا نگران بودم وفقط می گفتم که شهید تو خودت فقط مواظب این بچه باش من هم این را به تو سپردم دیگه از دست من خارج شده وهمسایه ما که خیلی به شهید و خانواده شهید معتقد بود بسیار ناراحت بود و به من می گفت چرا تو این بچه را به حال خودش رهاکردی من هم گریه کنان می گفتم به کسی وا گذاشتم که خودش باید جوابم رو بده که بعد از مدتی آمد وتعریف کرد که خواب دیدم که شهید در کوچه راه می رود ومن گفتم که شما این جا چه کار می کنید شهید در جواب گفت به خواطر پسرم روزی یک دفعه از این کوچه رد می شوم وایشان هم از این به بعد اعتقادش به ناظر و پشتیبان بودن شهید به خانواده اش بیشتر شد.
شهید مرتبط با این خاطره:
شهید محمود عاملصادقی
کلیه حقوق این پایگاه، متعلق به پایگاه اطلاع رسانی یاران رضا می باشد.
Copyright © 2014 - Design and Powered by
Pejvak Soft
بازدید کل :
5424025