لطفا کمی صبر کنید
نمایش خاطره
صفحه اصلی
جستجوی کامل شهدا
اطلاعات شهدا
خاطرات شهدا
کتابخانه دیجیتال شهدا
صوت و تصویر شهدا
معاونتها
معاونت ادبیات
فناوری اطلاعات
معاونت هنری
معاونت جمعآوری
معاونت پژوهش
مجتمع آیهها
معرفی کوتاه مجتمع آیهها
نمایشگاه از هبوط تا ظهور
سالنهای همایش
منطقه عملیاتی کربلای5
پیوند ها
آرشیو سامانه
آرشیو اطلاعات
نقشه سایت
تماس با ما
نمایش خاطره
عنوان
خواب و رویای دیگران درمورد شهید
موضوع
خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
راوی
لیلا علی اکبری
متن کامل خاطره
یک شب خواب دیدم که مجلسی متعلق به شهید است گرفته ایم _ آقا محمود_ که یکدفعه محمود می آید تو مجلس و می ره پیش مادرش بعد می گه که مادر جان من محمودتم و مادرشون قبول نمی کند و می گفت نه تو محمود من نیستی _کمی چهره اش تغییر کرده بود _ و بعد که ازخواب بیدار شدم و وقتی که خبر شهادت آقا محمود را آورده بودند و ما هم رفتیم معراج وقتی که یک مشت استخوان به ما نشان دادند و گفت که این تنها چیزی است که از آقا محمود مانده و مادرش هم گریه می کرد و می گفت که این یک مشت استخوان معلوم نیست مال چه کسی باشد که برای ما آورده اند و بعد هم من ماجرای خوابی را که دیده بودم رو برایشان تعریف کردم و گفتم که آقا محمود توی خواب می آمد می گفت که من پسر شما هستم شما قبول نمی کردید و بعد از همین ماجرا دیگران من و فرزندانش از چشم انتظاری در می آمدیم.
شهید مرتبط با این خاطره:
شهید محمود عاملصادقی
کلیه حقوق این پایگاه، متعلق به پایگاه اطلاع رسانی یاران رضا می باشد.
Copyright © 2014 - Design and Powered by
Pejvak Soft
بازدید کل :
5424242