تأثیر متقابل دفاع مقدس و فرهنگ مهدویت
امید درویشی
چکیده
فرهنگ مهدویت، فرهنگی است بسیار غنی که از دیرباز تاکنون در حوادث مختلفی خودنمایی کرده است. یکی از حوادثی که فرهنگ مهدویت در آن نقش اساسی داشتند، قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه میباشد. در پی این قیام، ملت ایران، وارد جنگی شد که براو تحمیل کردند.
بیشک، فرهنگ مهدویت تأثیراتی بر دفاع مقدس داشته است. در این مقاله، به برخی از این تأثیرها اشاره شده است، از جمله تبعیت از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، افتخار سربازی برای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ایجاد ارتباط معنوی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که باعث شد حضور مردم در جبههها بیشتر گردد. در ادامه، به برخی از تأثیرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت اشاره شده است و در پایان، به برخی از صفات یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که شهدای ما در عمل این صفات را تفسیر کردهاند، اشاره شده است.
کلید واژهها: فرهنگ مهدویت، دفاع مقدس، امام خمینی قدس سره، جنگ، شهدا، نایب امام زمان علیه السلام، ارتباط با امام زمان علیه السلام.
متن
با نگاهی گذرا به انقلاب اسلامی ایران، میفهمیم که این انقلاب، حوادث تلخ و شیرین زیادی را پشت سر گذاشته است. هرکدام از این حوادث، جلوة خاصی به این انقلاب شکوهمند داده است. یکی از این حوادث حساس، جنگی ناجوانمرادنه بود که برضد این انقلاب آغاز شد، آحاد ملت ایران، برای دفاع از دین و تمامیت ارضی خود، وارد عمل شدند و مقطعی حساس و درعین حال بسیار درخشان در تاریخ این انقلاب عظیم به وجود آوردند که از این مقطع، به دوران «دفاع مقدس» یاد میشود.
هشت سال دفاع مقدس، دارای ابعاد و زوایای گوناگونی میباشد که با بررسی هر یک از این ابعاد، در مییابیم فرهنگهای ناب و ارزشمند دینی را در درون خود جای داده است. یکی از این فرهنگهای اصیل، فرهنگ مهدویت است که در دوران دفاع مقدس، جلوة خاصی یافت و درخشانتر از گذشته شد، دفاع مقدس در ترویج فرهنگ مهدویت، نقش بسزایی داشته است و فرهنگ مهدویت نیز در به وجود آمدن این دفاع سرشار از قداست، نقش مؤثری ایفا کرده است. در این نوشتار، کوشیدهایم به این سؤال پاسخ دهیم که تأثیر متقابل بین فرهنگ مهدویت و دفاع مقدس چه بوده است؟
با توجه به معنای فرهنگ که عبارت است از«دانش، ادب، علم و آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت[1]»، «مجموعة آداب و رسوم[2]»، میتوان بیان کرد که فرهنگ مهدویت، به معنای مجموعهای از دانشها، آداب و علوم مربوط به حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد. به عبارتی دیگر، فرهنگ مهدویت، به مجموعهای از نگرشها و ارزشها و هنجارهای مربوط به ظهور موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اطلاق میشود[3].
طبق آیة شریف 105 سورة انبیاء[4] این فرهنگ قدمتی دیرینه دارد و همة ادیان الهی به ظهور یک منجی بشارت دادهاند؛ ولی در دین اسلام، به واسطه تعالیم قرآن کریم و بیانات پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام و همچنین مجاهدت علمی و فرهنگی علمای شیعه، ابعاد این فرهنگ، بیشتر آشکار شد.
تأثیر فرهنگ مهدویت بردفاع مقدس
با توجه به مفهوم انتظار که عبارت است از «چشم به راه بودن[5]» و این که منتظر واقعی، چشم به راه آمدن آیندهای روشن است، ـ آیندهای که در آن، تحولاتی عظیم در عرصههای مختلف جامعه ایجاد شود ـ میفهمیم که انتظار، با سرشت و فطرت تمام مردم سازگاری دارد.
میان تمام جوامع بشری، جامعه شیعی با دیدی عمیقتر به مسألة انتظار مینگرد و انتظار را آیندهای سرشار از خوبیها و پاکیها میداند که توسط فردی از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حاصل میشود، شخصیت عظیمی که زنده است و روزی تمام خوبیها و تمام عدالت را در جهان حاکم میکند. این دید عمیق به مسالة انتظار را از کلمات معصومان علیهم السلام برداشت کرده است که فرمودهاند: زمین را از قسط و عدل پر میکند همانطور که از ظلم و جور پرشده است.[6]
با دقت در روایات زیادی که دربارة فرهنگ مهدویت وجود دارد و حتی به تواتر رسیده است، میبینم دستهای از آن روایات، به آماده کردن بستر این قیام جهانی اشاره دارد. طی این روایات، تمام انسانهای منتظر دعوت شدهاند که به اندازة سعی و توان خود بکوشند تا ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیکتر شود. امام صادق علیه السلام میفرماید:
هر یک از شما باید برای خروج قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف )سلاحی( مهیا کند، هر چند یک تیر باشد. خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد، امید آن است عمرش را طولانی کند، تا آن حضرت را درک کند.[7]
لذا هر شخص منتظر وظیفه دارد مقابل کجرویها و ظلمها و ستمها مبارزه کند و جامعه را به سمت آیندهای روشن پیش ببرد و در این راه، از هیچ تلاشیـ حتی دادن جان خود ـ دریغ نکند. به دلیل این نوع تفکر است که در تاریخ تشیع، نبردها و مبارزات زیادی به وجود آمده است که نشان دهنده زنده بودن فرهنگ تشیع است؛ لذا در مکتب تشیع، تن دادن به حکومت هر حاکمی اشتباه است. جان دی استپل میگوید: «از نظر تاریخی اسلام شیعه معتقد است که هر دولت غیرمذهبی، ذاتاً فاسد است[8]».
همچنین وعاظ السلاطین مورّخ معروف اهل تسنن میگوید:
به عقیده شیعه، هرحکومتی غاصب و ظالم است به هر شکل و در هر قالبی که باشد، مگر آن که امام معصوم یا نایب او، حکومت را در دست گیرد، به همین دلیل شیعه در تاریخ، به طور مداوم در یک جریان انقلابی مستمر به سر میبرند، نه آرام میگرفتند و نه آن را رها میکردند[9].
یکی از مهمترین مبارزات شیعی در سدههای اخیر، جنگ دو کشور ایران و عراق میباشد که اگر دقیق ریشهیابی شود، برای تشکیل حاکمیت اسلام شیعی میباشد، تا زمینه را برای حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم کند. با نگاهی دقیق به جنگ تحمیلی میفهمیم که این جنگ را نگرشی همراهی میکرد که در پیروزی آن، بسیار مؤثر بود. آن نگرش، چیزی نبود جز نگرش انتظار و عجین شدن این جهاد عظیم با فرهنگ مهدویت؛ چون فرهنگ مهدویت با فرهنگ استکبار و زورگویی، کاملاً متضاد میباشد و به همین دلیل، یک شخص منتظر، مستکبر نیست؛ بلکه مستکبر ستیز است و هر جا ظلم و ستمی ببیند، مقابل آن، قد علم میکند؛ به همین دلیل است که رزمندههای ما با سلاح «یا مهدی» و «یا حسین» و... به صفوف دشمن حمله میکردند و با سردادن این شعارها و رجزها روحیه میگرفتند. سرلشکر حسن فیروزآبادی میگوید: «همه آنهایی که جبهه رفتند، تربیت شده انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بودند؛ همان چیزی که باعث شد جوان ایرانی، جنگجو باشد[10]».
فرهنگ مهدویت، در دفاع مقدس و شکلگیری آن، نقشهای مؤثری داشته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1. پیروی از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
این کلام ناب حضرت مهدی علیه السلام که میفرماید: «و اما در رویدادهایی که در آینده پیش میآید، به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من، حجت خدا بر ایشانم»[11]، وظیفه شخص منتظر را در عصر غیبت به خوبی روشن میکند؛ به همین دلیل، مردم شجاع ایران با تبعیت از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر خود، راهی جبهههای جنگ شدند؛ چون میدانستند امام خمینی رحمه الله علیه در جایگاه نایب عام امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاهش را از خط سبز مهدویت گرفته است و از مصادیق بارز «رواة حدیثنا» میباشد؛ به همین دلیل دارای جاذبهای معنوی بود و بسیجیها پروانهوار، گرد شمع وجودش میچرخیدند و عاشق او بودند؛ چرا که عاشق امام زمانشان بودند و عشق به امام راحل را در راستای عشق به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانستند. آنان، معتقد بودند هر عشقی بدون عشق به امام زمان علیهالسلام به کار آنان نمیآید و اگر امام راحل حرفی میزد و دستوری صادر میکرد، دوستدارنش به هر قیمتی که بود، خواستة آن بزرگوار را اطاعت میکردند؛ چون واقعاً درک کرده بودند که خواستة امام راحل در راستای خواسته امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد.
یکی از مهمترین خواستههای امام امت رحمه الله علیه حفظ نظام و مبارزه و جهاد در راه اسلام و ارزشهای اسلامی و مهدوی بود. این که امام رحمه الله علیه میفرمود: «امروز، جنگ بین اسلام و کفر است و برهمة مسلمین واجب است دفاع کنند[12]». و این که میفرمودند: «من به تمام جهانیان با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همة دنیای آنها خواهیم ایستاد و تا نابودی همة آنها از پای نخواهیم نشست[13]». به خاطر حفظ اسلام بود. مردم نیز حضور در جبههها را از وظایف شرعی خود میدانستند.
یک پژوهش آماری در تعدادی از وصیتنامههای شهدا نشان میدهد که در هر وصیتنامهای به طور میانگین، چهار بار به نام امام، ولایت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تبعیت محض از ولایت فقیه ذکر شده است[14].
این که شهید حاج محمد ابراهیم همت میفرماید: «پیام من فقط همین است: در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید[15]» نشان دهندة این مطلب است که رزمندگان ما با تمام وجود از ولی امر و نایب امام زمان خودشان تبعیت میکردند. چه بسیارند پیامها و وصیتنامههایی که نشان دهندة این مطلب مهم میباشند!
شهدای ما و یا رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس، انتظار و اعتقاد به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را با پیروی از ولایت فقیه، در عمل و بسیار ملموس به ما نشان دادند. آنان، چون واقعاً اعتقاد داشتند که راهشان و هدفشان و مکتبشان اسلامی و مهدوی است، مشتاقانه وارد جبهههای جنگ میشدند.
2. ایجاد ارتباط معنوی
یکی دیگر از تأثیرات فرهنگ مهدویت بر دفاع مقدس، این نکته است که بسیاری از رزمندگان برای یافتن ارتباط معنوی و حتی دیدار و ملاقات با حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف در جبههها حاضر میشدند. بیشک در دوران هشت سال دفاع مقدس، افراد زیادی توانستند با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط معنوی خوبی برقرار کنند؛ چون محیط سرشار از معنویت جبههها این زمینه را برای آنان فراهم مینمود و آنان، با مناجاتهای شبانه با آن حضرت و فریادهای روزانة «یا مهدی ادرکنی» در هنگام نبرد، اعتقاد به فرهنگ مهدویت را در خود عمیقتر میکردند.
وصیتنامهها، خاطرات و دستنوشتههایی که از دوران دفاع مقدس از آن عزیزان سفر کرده برجای مانده، دریایی است از فرهنگ مهدویت که ارتباطها، و حتی ملاقاتها و زمزمههای دلتنگی زیادی در آنها موج میزند. اگر در این آثار برجای مانده از آنان، دقت کنیم، به این نکته میرسیم که با توجه به حجم عظیم این قبیل خاطرات و آثار مکتوب، ارتباط و ملاقات با آن حضرت برای برخی از رزمندگان حاصل شده است.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید:
خیلی از بزرگان ما در همین دوران غیبت آن عزیز و محبوب دلهای عاشقان و مشتاقان را از نزدیک زیارت کردهاند؛ بسیاری، از نزدیک با او بیعت کردهاند، بسیاری از او سخن دلگرمکننده شنیدهاند، بسیاری از او نوازش دیدهاند و بسیاری دیگر بدون این که او را بشناسند، از او لطف و محبت دیدهاند و او را نشناختهاند. در همین جبهههای جنگ تحمیلی، جوانهایی که در لحظههای حساس، احساس نورانیت و معنویت کردهاند، لطفی از غیب به سوی دلهای خودشان حس و لمس کردهاند، نشناختند و نفهمیدند.... پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف عزیز یک پیوند ناگسستنی است[16].
3. افتخار سربازی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
یکی دیگر از تأثیرات فرهنگ مهدویت بر دفاع مقدس، این است که رزمندهها خودشان را سرباز امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانستند و معتقد بودند این مملکت، مملکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبر واقعی آنان، آن حضرت است. آنان پذیرفته بودند آن کسی که در جبههها فرماندهی میکند، خود حضرت میباشد و با این دید وارد جبههها میشدند؛ لذا نه تنها خسته نمیشدند، بلکه با تمام وجود در این راه گام برمیداشتند و سختیها و مشکلات را با جان و دل میخریدند. امام خمینی رحمه الله علیه چقدر زیبا دربارة آن بزرگواران بیان فرموده است که:
همه شما چه ارتش چه ژاندارمری، چه سپاه پاسداران و داوطلبانی که برای دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامی خودشان به جبههها میروند؛ همة شما لشکرهای اسلامی هستید. همة شماها ارتش امام زمان هستید[17].
دستنوشتهها و وصیتنامههای شهدای ما، سرشار از مطالب ناب و ارزشمندی است که بزرگان ما همواره به خواندن این وصایا سفارش میکرده و میکنند. امام خمینی رحمه الله علیه در این باره میفرماید: «پنجاه سال عبادت کردید؛ قبول باشد. یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعهکنید[18]». گوشهای از این وصیتنامهها به این مطلب اختصاص دارد که اداره کننده این جنگ، امامان معصوم علیهم السلام به ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد؛ برای نمونه در بخشی از وصیتنامة شهید ناصر محمدخانی که در تابستان 1361ش به فیض شهادت رسیده، به این نکته چنین اشاره شده است: «ما هیچ نگرانی نداریم؛ چون فرمانده ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در جلوی ما حرکت میکند[19]». او در ادامه از یک امداد غیبی خبر میدهد که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایتی به ایشان و همرزمانش کرده است و آنها را از رفتن به یک میدان مین بازداشته است. دوران دفاع مقدس، سرشار از این حوادث و امدادهای غیبی است که در کتب مربوط به حماسهسازان جنگ به ثبت رسیده است.
اگر به حوادث جنگ تحمیلی ـ به ویژه روزهای اولیة جنگ ـ نگاهی دقیق بیفکنیم، به خوبی میفهمیم که این جبههها سرشار از الطاف امامان معصوم علیهم السلام؛ به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است؛ چرا که طبق آمار و مستندات مراکز تحقیقاتی استراتژی جنگ، ملت ایران فقط با کشور عراق نمیجنگید و صدام از کشورهای زیادی کمکهای انسانی و تسلیحاتی میگرفت؛ برای نمونه «کشور سودان، صدها تن از سربازان ارتش سودان را به عراق اعزام کرد، تا در جبهههای شرقی رودخانة میسیان در خط مقدم فعالیت کنند[20]». همچنین «افسران اسرائیلی برخی موانع دفاعی مانند "موانع فکه" و "مثلثیها" را طراحی کردند[21]». بسیاری از کشورهای پیشرفته مانند «آلمان»، «فرانسه»، «امریکا»، «ایتالیا»، «سوئیس»... نیز علاوه بر کمکهای مالی، با در اختیار قراردادن تسلیحات نظامی و اطلاعات جاسوسی و ماهوارهای به عراق، این کشور را روز به روز برضد ملت ایران که واقعاً از نظر نظامی محروم بود، مجهزتر میکردند.
با توجه به این نکات که تنها بخشی از آمارهای موجود در این باره است و با توجه به امکانات نظامی بسیار کم ایران و نداشتن یک نیروی منسجم و با تجربة نظامی، همچنین با توجه به تحریم اقتصادی کشور و دهها دلیل دیگر، باز هم مردم شهادتطلب ابران با تکیه بر الطاف الهی به مبارزه ادامه دادند.
مقام معظم رهبری در این رابطه میفرماید:
ما غریبانه جنگیدیم. در دورة جنگ، ارتش ما غریب، سپاه ما غریب، بسیج ما غریب بود. کسانی که میخواستند حقیقتاً جانفشانی کنند، با غربت میجنگیدند. از چه جهت غریب؟ از این جهت که هیچ نقطة دنیا با ما موافق نبود... . همة کشورهای اروپای شرقی از عراق حمایت میکردند و به او سلاح و امکانات میدادند[22].
آری؛ تنها چیزی که با وجود دشمنان بسیار زیاد و امکانات بسیار کم، ملت ایران را شکستناپذیر کرد، امیدواری آنان به پیروزی اسلام بر کفر بود. همین امیدواری آنان بود که عقیدة آنها به راه و مکتبشان را روز به روز محکمتر میکرد. آنان با لمس کردن عنایات الهی و امدادهای غیبی و توجهات امام معصوم علیهمالسلام باور داشتند که برحق هستند و دست دیگری هست که این جنگ را هدایت میکند و سنگر به سنگر پیروزی نصیب آنها مینماید.
رهبر معظم انقلاب در این باره میفرماید:
در روز پانزدهم دی ماهِ سال 1359 من این احساس را واقعاً در خود وجدان کردم که صاحب این میدان، صاحب این بیابانها، صاحب این صحنه پرشور و عظیم (اشاره به جبهههای جنگ) ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و بیگمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هماکنون با جسم و حضور جسمی و بدنیاش، یا با توجهش، در میان این جنگاوران و جنگجویان است[23].
دلیل دیگر براین ادعا که چرخاننده اصلی جنگ الطاف الهی و عنایات امامان و به ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودهاند این نکته است که اگر به سن و سال فرماندهان جنگ در ردههای مختلف توجه کنیم میفهمیم که گردانندگان به ظاهر دسته اول جنگ، بین بیست تا سی سال سن داشتهاند؛ برای نمونه شهید خرازی در سن 27 سالگی، شهید علیرضا موحد دانش در سن 25 سالگی، شهید حاج محمد ابراهیم همت در سن 28 سالگی و شهید حسن باقری در سن 25 سالگی به شهادت رسیدهاند. علاوه بر فرماندهان جنگ بیشتر کسانی که وارد میدان نبرد شدند، در سن کم و در بهار عمر خود بودند. خاطرات شهدای عزیز ما مملو است از داستانها و خاطراتی که برخی از مشتاقان به خاطر سن کم و عشق به دفاع از دین خود، در شناسنامههایشان دست میبردند، تا مشکل سنی خود را حل کنند. امثال حسین فهمیده و مسعود کمالینیاهای سیزده ساله و بهنام محمدیها در جای جای جبههها کم نبودند که جاذبة معنوی نایب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قلوب عاشق آنان را جذب کرد و راهی میدانهای نبرد شدند. اگر کسی ادعا کند همه اینها به تنهایی توانستند جنگ را اداره کنند، اولین چیزی که این ادعا را رد میکند، سن کم رزمندهها میباشد. طبق آمار، «15200 تن از شهدای دفاع مقدس، بین 14 تا 24 سال سن داشتهاند».[24]
همین افراد با سنین کم خود، حماسهها آفریدند؛ چون میدانستند این جنگ، بین اسلام و کفر است و سرانجام، اسلام است که پیروز میشود. آنان، عقیده داشتند، پرچم اسلام در آیندهای نه چندان دور به وسیلة امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر کل عالم سایه میافکند و خودشان را سربازان امام زمان میدانستند و در این راه، تمام سعی و تلاش خود را به کار میبستند و از مصادیق بارز این آیة شریف شدند که: (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا).[25]
تأثیر دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت
سالهای نه چندان دور، تیرها و تیغها، توپها و تانکها، تفنگها و قناسهها، مینها و نارنجکها، سرنیزهها و سیمخاردارها، حسینیها و یزیدیها، ابراهیمها و نمرودها.... گرد هم جمع آمدند، تا از اروندها و شلمچهها، از طلائیهها و دهلاویهها، از رملستانهای فکه تا دشت عباس سرسبز، از کوههای پر برف غرب، تا دشتهای بسیار گرم جنوب، «تپة اللهاکبر»، «تپة المهدی» و «تپههای رملی فکه» و در وجب به وجب جبهههای جنوب و غرب کشور، یک بار دیگر سپاهیان اسلام، مقابل تمام کفر صف بکشد؛ شیرمردان سبز قامت، با تمام توان، پای در شط خون نهند و تاریخ را متحیر رزم خود نمایند؛ شقایق صفتانی که حماسه آفریدند و هشت سال دفاع را به یک فرهنگ مقدس تبدیل کردند، تا تشنگان حقیقت بتوانند به خوبی از این فرهنگ محمدی و علوی و مهدوی نهایت استفاده را ببرند. رهبر عزیزمان چقدر حکیمانه میفرماید:
میخواهم بگویم که این جنگ، یک گنج است. آیا خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه؟ این هنر ما است که بتوانیم استخراج کنیم. امام سجاد علیه السلام توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر علیه السلام و ائمه بعد از ایشان، استخراج کردند و آنچنان این چشمة جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد. الآن هم همینطور است[26].
اگر ما با چشم گنج بودن به جنگ نگاه کنیم، همانطور که پیشتر بیان شد، یکی از فرهنگهای ناب که در درون این گنج نهفته است، فرهنگ مهدویت میباشد. این فرهنگ را از جنبههای مختلف میتوانیم در درون این گنج بررسی کنیم. دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت، تأثیرات زیادی دارد که در ذیل، به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
معرفی فرهنگ مهدویت
چون فرهنگ انتظار، با منافع استکبار سازگاری ندارد، همة سعی و تلاش استکبار این است که با تبلیغات گستردة خود، مردم را سرگرم مادیات و جلوههای فریبندة دنیایی کند، تا دیگر به خودسازی و پیشرفت معنوی روی نیاورد. برای مبارزه با این فرهنگ، از شگردهای مختلفی استفاده میکند که یکی از آنها، کمرنگ جلوه دادن انتظار و فرهنگ مهدویت است. دشمن، علاوه بر کم رنگ جلوه دادن این فرهنگ، پا را فراتر گذاشته و اصل این فرهنگ را انکار میکند. به قول رهبر معظم انقلاب:
قدرتهای استکباری، خواهان غفلت و خوابآلود بودن و نیز عدم تحرک ملتها هستند و چنین وضعیتی را بهشت خود میدانند؛ اما انتظار فرج، موجب میشود که انسان، به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعیتی بهتر و برتر دست پیدا کند[27].
آنان در موقعیتهای مختلف سعی کردهاند این فرهنگ را به فراموشی بسپارند؛ برای نمونه در بسیاری از دایرةالمعارفهای معروف دنیا که باید انصاف به خرج بدهند و حقایق را بنویسند، متأسفانه دربارة مساله مهدویت برعکس عمل شده و شدیداً آن را انکار کردهاند.
در دایرةالمعارف بریتانیکا و دایرةالمعارف دین و اخلاق مارگلی یوت و همچنین در موسوعة المورد فرهنگ مهدویت را فرهنگی ساختگی تلقی کردهاند. دلیل این امر نیز بسیار واضح است. دشمنان شیعه میدانند که مسأله مهدویت و اعتقاد به آن، به اهداف آنها ضربه میزند و تا زمانی که مردم، به سلاح مهدوی مجهز هستند، دشمنان نمیتوانند آنها را در اختیار داشته باشند و برنامههای خود را بین آنها پیاده کنند؛ ولی دفاع مقدس ما توانست به خوبی فرهنگ انتظار و مهدویت را به گوش جهانیان برساند و به آنها بفهماند که از عوامل مهم پیروزی ملت ایران مقابل زورگویان عالم، روحیه انتظار و فرهنگ مهدویت است؛ چرا که روحیة انتظار، افراد یک جامعه را ظلمستیز میکند. دلیل این مطلب، نتایج کنفرانس تل آویو است که در دسامبر سال 1948 م برگزار شد. و برابر مسألة مهدویت، واکنش نشان داد.[28] (همین مسأله باعث ساختن بازیهای کامپیوتری مانند «یا مهدی» و نوشتن کتابهایی مثل «Next war» میشود که در سطح وسیعی در اروپا و آمریکا پخش و منتشر شد).
زمینهسازان ظهور
یکی دیگر از تأثیرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت، فراهم کردن زمینة ظهور منجی عالم بشریت، بیش از گذشته میباشد.
اندیشه نجات از بیعدالتی و ظلم و جور که از ابتدای تشکیل جوامع بشری آغاز شده و توسط پیامبران بر آن تأکید شده است. توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام بیش از گذشته روشن شد. حتی ویژگیهای این منجی موعود، آشکارتر شد و مصداق خاصی یافت که همان فرزند امام حسن عسکری علیه السلام میباشد.
بخش زیادی از روایات در عرصة فرهنگ مهدویت، به نشانههای آمدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اختصاص یافته است. یکی از این نشانهها، ایجاد حکومت دینی و زمینهساز از مشرق میباشد که قبل از حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، افکار عمومی دنیا را برای تشکیل حکومت آن حضرت آماده کند و شاید این حکومت، همان حکومت پربرکت جمهوری اسلامی ایران باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«مردمی از مشرق قیام میکنند و زمینه را برای حکومت مهدی فراهم میسازند»[29].
امام باقر علیه السلام میفرماید:
گویی میبینم مردمی در شرق قیام کرده، حق را طلب میکنند؛ ولی به آنان نمیدهند. دوباره حق را میطلبند و به آنان داده نمیشود. وقتی اوضاع را چنین دیدند، شمشیرهای خود را برشانهها میگذارند. آنگاه حاضر میشوند که حق آنان را بدهند؛ اما آنان دیگر قبول نمیکنند، تا این که قیام میکنند )حکومت تشکیل میدهند( آن )حکومت( را جز به صاحب شما )امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف( تحویل نمیدهند. کشتههای آنها شهید به شمار میروند. آگاه باشید اگر من آن زمان را درک کنم، خود را برای صاحب این امر، نگاه میدارم[30].
با سیری گذرا در تاریخ، میبینیم پس از گذشت قرنها از ظهور دین اسلام، متأسفانه این دین، به دست دشمنان افتاد و جهانیان این دینِ سرشار از پاکی را به نام اسلام اموی و وهابی شناختند؛ ولی ظهور انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس که از اصلیترین مقوّمات این انقلاب است، صدای اسلام محمدی را به گوش جهانیان رساند. ملت ایران، افتخار دارد که بر افکار عمومی چنین تأثیری گذاشته است. امام خمینی رحمه الله علیه در اینباره میفرماید:
چه کوته نظرند آنهایی که خیال میکنند چون ما در جبههها به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! در حالی که صدای اسلامخواهی آفریقا از جنگ هشت سالة ما است؛ علاقه به اسلامشناسی مردم در کل جهان، از جنگ هشت سالة ما است[31].
حماسهسازان هشت سال دفاع مقدس، با اهدای خون خود، ریشههای انقلاب را محکم کردند و مقابل حوادث و بلاهای سخت، آن را حفظ کردند و با روحیة شهادتطلبی و ایثار و فداکاری خود، زمینهساز ظهور حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف شدند.
شهادت، مرگی است آگاهانه که شخصی جان خود را در طبق اخلاص میگذارد و آن را فدای دین و مذهبش میکند. به نظر شهید مرتضی مطهری، «شهادت، دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا و فیسبیلالله باشد؛ هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر آن که آگاهانه صورت گرفته باشد»[32].
حال، جای این سؤال هست که آیا کسی بدون داشتن روحیة شهادتطلبی میتواند خود را منتظر واقعی بداند و ادعا کند که منتظر آمدن آن حضرت میباشد، در حالی که از بذل جان خود در راه این هدف مقدس خودداری میکند؟ بدون شک کسانی میتوانند خود را منتظر واقعی معرفی کنند که بتوانند آن وجود پاک را یاری کنند و تا آخرین قطرة خون خود، دست از یاری حضرت برندارند. و این، دقیقاً همان کاری بود که رزمندگان ما با نایب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف کردند.
منتظری که شهادتطلب نباشد، چطور میتواند در جنگی که مقیاس جهانی دارد، شرکت کند؟! شهید زینالدین در این باره میگوید: «در دوران غیبت، به کسی منتظر میگویند که منتظر شهادت باشد»[33].
با بررسی خاطرات و حالات شهدای جنگ، به وضوح پی میبریم که چقدر آگاهانه این مرگ سرخ را انتخاب کردهاند؛ لذا با ترویج فرهنگ دفاع مقدس، میتوان نسل منتظر را آبدیدهتر کرد.
سید شهیدان اهل قلم؛ سید مرتضی آوینی میگوید:
قرنها زمین، انتظار مردانی این چنین را میکشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینهساز ظهور باشند. آن مردان، آمدند و رفتند و فقط من و تو جا ماندهایم و از این جریان، چیزی نفهمیدیم. آیا پس از سالها، وقت آن نرسیده است که به خود آییم؟
در جایی دیگر میگوید: «امام، به ما آموخت که انتظار، در مبارزه است و این، بزرگترین پیام او بود. پس از او اگر باز هم امیدی ما را زنده نگاه میدارد، همین است که برای ظهور آخرین حجت حق، مبارزه کنیم».
آری؛ امام خمینی رحمه الله علیه با آگاهی، بصیرت و شجاعتی که داشت، به انقلاب اسلامی اقدام کرد، تا زمینههای انقلاب اسلامی مهدوی را فراهم کند. او، همة عاشقان حضرت مهدی علیهالسلام را از منظر فکری رهبری کرد و به آنها آموخت که منتظر پیروزی نهایی باشند. البته نه این که معجزهای بشود و کارها خود به خود درست بشود، بلکه باید خون دل خورد و استقامت کرد. آن بزرگوار، جملة معروف «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»[34] را بیان کرد؛ یعنی تا آنجا که قدرت دارید، به نبرد ادامه دهید، تا این که فتنه از عالم برداشته شود. امام کاظم علیه السلام قرنها پیش این منتظران را این گونه نوید داده است:
مردی از اهالی قم، مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی که دلهای آنان، چون پارههای آهن است، گرد او جمع میشوند. طوفانهای سخت، آنان را نمیلرزاند و از جنگ خسته نمیشوند و بیمی به خود راه نمیدهند؛ بر خدا توکل میکنند و عاقبت، از آن پرهیزکاران است.[35]
آقای کورانی از محققان فرهنگ مهدویت در اینباره میگوید:
روایات، تاریخ وجود این مرد را مشخص نکردهاند؛ ولی در تاریخ قم و ایران، چنین شخصیت و یارانی دارای این صفات برجسته قبل از امام خمینی رحمه الله علیه و یارانش بیسابقه بوده است..... . گاه گفته میشود: درست است که در تاریخ قم و ایران ظاهر شدن چنین مرد وعده داده شدهای را با یارانی دارای چنین صفات برجسته کسی سراغ نداشته است... . اما دلیلی هم نداریم که این روایت، منطبق بر امام خمینی و یاران وی باشد، شاید منظور، مرد دیگری باشد که در عصر و زمان ما ظاهر خواهد شد و یا این که بعد از مدتی طولانی یا کوتاه خواهد آمد... .
پاسخ: آری درست است که در روایت آنگونه که بیان کردیم، زمان این پیشامد روشن نشده است؛ اما مجموعة صفاتی که در روایت آمده، به علاوه آنچه که در روایات متعدد دیگر دربارة قم و ایران وارد شده است، موجب اطمینان به این معنا است که مراد از صفات یاد شده، امام خمینی و یاران وی میباشد... ؛ بنابراین اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام از حادثه و پیشامدی خبر دادند که منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نیست از آن چشمپوشی کرد و آن را بر قضیه حادثهای مشابه آن یا واضحتر که وعدة پیامبر صلی الله علیه و آله ، و اهل بیت او علیهم السلام برآن منطبق شود، حمل نماییم...[36] .
الگوهای مناسب برای منتظران
یکی از تأثیرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت، الگوسازی برای نسل منتظر و یاوران حضرت میباشد. هر انقلاب، به یاران و همراهان فداکاری نیاز دارد تا به کمکهای فیزیکی و معنوی آن، انقلاب را به پیش ببرند. حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از این قاعده مستثنا نیست و مسلماً به کمک یاران و همراهی مخلصانه نیاز دارد.
روایات، ویژگیهای خاصی برای یاران حضرت ذکر میکنند که با تفکر در آنها و تشخیص میزان انطباق خودمان بر این ویژگیها، میتوانیم بفهمیم در این مبارزة جهانی، چه جایگاهی داریم. آیا ما نیز در خیل سپاه حضرت هستیم یا مقابل آن حضرت، صف میکشیم؟
برخی گمان میکنند ویژگیهایی که در روایات، برای یاران حضرت ذکر شده، ویژگیهایی کاملاً استثنایی است و اگر در روایات آمده است: «مردانی که قلبهایشان چون پارههای آهن است[37]» یا این که «هر مرد از آنها، قوت چهل مرد را دارند» یا روایاتی که خبر از مناجاتهای خالصانة در دل شبها و جنگیدن شجاعانه در روزها میدهند، همة اینها را کسی نمیتواند دارا باشد؛ به ویژه در این مقطع زمانی که مردم غرق مادیات شدهاند و هرکسی به فکر منافع شخصی خود است؛ ولی دفاع مقدس ما ثابت کرد حتی در عصری که عصر ظلم و ستم است، باز هم میتوان این ویژگیها را کسب کرد. به عبارتی دیگر رزمندههای ما در طول جنگ، این روایات را عملاً تفسیر کردند و نشان دادند که یاری حضرت در هر عصر و هر زمانی ممکن است؛ هر چند آن زمان، پر از گناه و معصیت باشد و بر تمام آن روایات مهر صحّت زدند. شهدای ما، بهترین مصداق برای این ویژگیها هستند؛ مصداقهایی که سالهای نه چندان دور در همین کوچههای زمینی کنار ما زندگی میکردند؛ ولی اکنون آسمانی شدهاند. شهدای ما، مصداق (یجاهدون فیسبیلالله) هستند؛ آنان نمونة بارز «زبرالحدید» هستند، مصداق بارز «من انصاره و اعوانه» هستند، آنان مصداق (اشداء علیالکفار رحماء بینهم) هستند، شهدای ما الگوهای مناسبی برای مهدی باوران و مهدی یاوران هستند.
شهدای ما ویژگیهای زیادی از ویژگیهای یاران امام عصر علیهالسلام را داشتند که در ذیل به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم.
الف. روحیة شهادتطلبی
روحیة شهادتطلبی و هدیه جان در راه جانان، در جبههها موج میزد؛ چون با آگاهی و بصیرتی که داشتند، یقین پیدا کرده بودند پا در راهی گذاشتهاند که حق است.
اگرما شنیدهایم مولای متقیان، امیرمؤمنان در وصف یاران امام عصر علیه السلام میفرماید: «)یاوران مهدی( شهادت را میطلبند و همواره آرزو دارند در راه خدا کشته شوند»[38]، دفاع مقدس ما این واقعیت را ملموستر کرد و در معرض تماشای خیل منتظران قرار داد، تا بتوانند شهادتطلب باشند.
این که شهید زینالدین فرمانده دلاور لشکر علیابن ابیطالب علیه السلام در اولین برخوردها با همسرش میگوید: «شما باید بدانید من قبلاً ازدواج کردهام. من با جبهه و جنگ ازدواج کردهام و شما همسر دوم من هستید. انتهای راه من، شهادت است و اگر جنگ تمام شود و من شهید نشوم، هر کجا که جنگ حق بر ضد باطل باشد، میروم تا شهید شوم[39]» نشان دهندة روحیة شهادتطلبی او و امثال او است.
برخی از شهدا، آن قدر شیفتة شهادت بودند و با دعا و راز و نیاز با خداوند و توسل به امام معصوم علیه السلام این تمنا را داشتند و به سبب صفای باطن خود، به این معرفت رسیده بودند که نحوة شهادت و زمان و مکان شهادت خودشان را میدانستند و به رفقای همرزم خود اعلام میکردند؛ برای نمونه سردار رشید اسلام، عبدالحسین برونسی فرمانده تیپ 18 جوادالائمه علیه السلام که در رشادت و ایثارگری زبانزد بود، قصة شهادتش آن قدر برایش روشن بود که به همرزمهایش گفته بود: «اگر من در فلان تاریخ و فلان جا شهید نشوم، به مسلمانی من شک کنید». یکی از همرزمان او میگوید: چند روز قبل از عملیات بدر، توی چادر فرماندهی نشسته بودیم.... یک دفعه گفت: اخوان! این عملیات، دیگه عملیات آخر منه ..... پرسیدم: «حاجی! چی شده که این روزها همهاش از شهادت حرف میزنی؟» .... گریهاش کمی آرام گرفت. ادامه داد: مطمئنم توی این عملیات مهلتی را که برام مقرر کردن تا روی این زمین خاکی زندگی کنم. تموم میشه؛ باید برم[40]».
همچنین حاج قاسم میرحسینی جانشین فرمانده لشکر ثارالله که قبل از عملیات کربلای چهار رفقایش نگران این بودند که آسیب نبیند، میگفت: نترسید. توی این عملیات شهید نمیشوم. حتی مجروح هم نمیشوم، «ولی در شب عملیات کربلای پنج اشاره به پیشانیاش کرد و گفت: تیر، این جای من میخورد و من شهید میشوم»..... و همان شد که گفت[41].
ب. محکم و استوار و مبارز بودن
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «همانا دل هر مردی از ایشان )یاوران مهدی( از پارههای فولاد، محکمتر و استوارتر است. اگر به کوهها بگذرند، کوهها هم در هم فرو میریزند[42]».
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «راد مردانی که قلوبشان سختتر از سنگ، چون پارههای آهن است، بدون هیچ شک و تردیدی به ذات خداوند[43]».
در این دو روایت، صفاتی مانند مقاوم بودن، مبارز بودن، ایمان قوی و.... وجود دارد که دفاع مقدس الگوهای خوبی در این زمینه معرفی میکند. جای جای جبهههای جنگ، رزمندهها حیدرگونه میجنگیدند و خستگی به خود راه نمیدادند. خاطرات شهدا، پر است از نخوابیدنهای متوالی و مبارزههایی که با قلم قابل وصف نیستند. شهید خرازی دهها بار مجروح میشود و بنا به نقلی بعد از 27 بار مجروحیت به شهادت میرسد. نقل شده است که به سبب یکی از مجروحیتهایش دکتر 45 روز به او استراحت داده بود و او را به خانه آورده بودند. هنوز عصر نشده بود که گفت: «بابا! من حوصلهام سر رفته» گفتم: «چه کار کنم؟» گفت: «من را ببرید سپاه تا بچهها را ببینم». بردمش، تا ساعت ده شب خبری از او نشد. ساعت ده تلفن زد و گفت: «من اهوازم، بیزحمت داروهایم را بدهید یکی بیاورد[44]».
شهید مهدی باکری در وصف پاسدار میگوید: «پاسدار یعنی کسی که کار کند و بجنگد؛ خسته نشود، نخوابد[45]» و واقعاً خودش هم همینطور بود. اینها همه نشانههای استواری آنان بود و این استواری و مقاومت و مجاهدت چقدر زیبا توسط شهدا در جای جای جبههها به نمایش گذاشته شد.
با توجه به این که فرهنگ مهدویت با بیانی مختصر به معنای «زندگی مهدوی و امام زمان پسندانه» میباشد، یکی از جلوههای زیبای این زندگی، واکنش مقابل ظلم و ظالمان میباشد. این جلوة زیبا، در دوران جنگ تحمیلی، بیشتر ظهور یافت، چرا که ملت ایران، مقابل زورگوییهای استکبار جهانی و همچنین مقابل دست نشانده استکبار در منطقه، خیزش عظیمی انجام داد. آحاد ملت ایران بسیج شدند. این خیزش، دارای یک پشتوانه بسیار قوی بود که عبارت بود از عشق و علاقة مردم غیور ایران به امام عصر علیه السلام که در قالب تبعیت از امام راحل رحمه الله علیه متجلی شد. اگر جنگ ما این پشتوانه را نداشت، اصلاً قداست و معنویتی نداشت و ملت ایران به خوبی و از روی اشتیاق وارد جبههها نمیشدند و جان خود را آگاهانه و عاقلانه و عاشقانه فدا نمیکردند و این چنین پای در شط خون نمیگذاشتند. فرهنگ مهدویت به جبههها رونق میبخشید و دفاع مقدس نیز با جلوههای متنوع خود، فرهنگ مهدویت را پربارتر و عمیقتر کرد.
انشاءالله خداوند به ما و تمام منتظران واقعی توفیق عنایت فرماید تا با تأسی به سیرة عملی شهدا که یاران آخرالزمانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، میباشند، زمینه ظهور حضرتش را بیش از پیش فراهم کنیم.
پینوشتها:
[1]. حسن عمید. فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1361ش، ص872.
[2]. محمد معین، فرهنگ معین، ج2، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ چهارم، 1360ش، ص2538.
[3]. غلامرضا بهروزلک، «اهمیت مهدویت در نظرخواهی از دانشوران» فصلنامه انتظار، سال چهارم، شماره یازدهم و دوازدهم، 1383، ص31 ـ 53.
[4]. (ولقد کتبنا فیالزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثْها عبادی الصالحون) انبیاء(21):105.
[5]. محمد معین، فرهنگ فارسی، (ذیل کلمة انتظار) ج1، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1360ش، ص364.
[6]. این حدیث را همه چهارده معصوم بیان کردهاند ودر کتب عامه و مصادر شیعی آمده است: «یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».
[7]. «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهماً فان الله تعالی اذا علم ذلک من نیّته رجوت لطول فی عمره حتی یدرکه»؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، غیبت نعمانی، قم، نورالهدی، 1422ق، ج10، ص320.
[8]. رحیم کارگر «انتظار و انقلاب» فصلنامه انتظار، سال اول، شماره دوم، ص126 ـ 146.
[9]. مسعود پورسید آقایی، تاریخ عصر غیبت، قم، انتشارات حضور، 1379ش، ص376.
[10]. خبرنامه همایش دکترین مهدویت، شماره هشتم، ص16.
[11]. «واما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجةالله علیهم»، طبرسی، احتجاج، ص28.
[12]. امام خمینی، صحیفه نور، ج13، ص 239.
[13]. همان، ج20، ص118.
[14]. علی تقی زاده اکبری، عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، قم، مرکز تحقیقات اسلامی، 1380ش، ج1، ص161.
[15]. ابراهیم رستمی، طنین همت، قم، نشر جمال، چاپ دوم، 1384ش، ص5.
[16]. مرتضی نائینی «جان و جانان» فصلنامه انتظار موعود، سال اول، شماره دوم، 1380، ص19 ـ 60..
[17]. امام خمینی، پیشین، ج2، ص 7-146.
[18]. همان، ج14، ص 491.
[19]. محمد اصغرینژاد، یک فروغ از رخ ساقی، قم، امام سجاد، 1385ش، ص154. ر.ک: متن وصیتنامه این عزیز در بنیاد شهید قم.
[20]. محمدباقر حیدری کاشانی، نسل طوفان، قم، زلال کوثر، چاپ دوم، 1386ش، ص83، (به نقل از لایههای پنهان جنگ).
[21]. ویژهنامه حماسه فتح خرمشهر، ص27، (به نقل از لایههای پنهان جنگ).
[22]. ماهنامه فرهنگی اجتماعی فکه، ش38، ص 1.
[23]. مرتضی نائینی، پیشین، 1380، ص19 ـ 60.
[24] ویژهنامه حماسه فتح خرمشهر، خرداد83، ص 26.
[25]. فصلت(41):30.
[26]. 25/4/70 در دیدار با مسئولان، نویسندگان و هنرمندان دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
[27]. مرتضی نائینی، پیشین، ص37.
[28]. حسن بلخاری، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، انتشارات حسن افرا، قم، چاپ دوم، 1378ش، ص100.
[29]. «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه»؛ شیخ علی یزدی حائری، الزام الناصب، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1983م، ج2، ص14.
[30]. «کانی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبونه فلا یعطونه فاذا رأوا ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ما سالوا فلا یقبلون حتی یقدموا و لا یدفعونها الا الی صاحبکم، قتلاهم شهداء، اما انی لو ادرکت ذلک لا ستبقیتُ نفسی لصاحب هذا الامر»؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، پیشین، ص145.
[31]. امام خمینی، پیشین، ج21، ص 214.
[32]. شهید استاد مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سی و پنجم، 1387ش، ص71.
[33]. محمد قاسم فروغی جهرمی، ره یافتگان وصال، ناشر مرکز فرهنگی سپاه، 1373ش، ص113.
[34]. امام خمینی، پیشین، ج19، ص82.
[35].«رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق معه قوم کز بر الحدید لا تزلهم الریاح العواصف لایملون من الحرب و لا یجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتقین»؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403ق، ج57، ص 216.
[36]. علی کورانی، عصر ظهور، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ سوم، ص237- 238.
[37]. علامه مجلسی، پیشین، چ5، ص 38.
[38]. «یدعون بالشهادة و یتمنون ان یقتلوا فی سبیل الله»؛ علامه مجلسی، پیشین، ج57، ص304.
[39]. حیدری کاشانی، پیشین، ص89.
[40]. سعید عاکف، خاکهای نرم کوشک، سال نشر1385ش، ص250.
[41]. ابراهیم رستمی، کرامات الشهداء، قم، انتشارات حدیث نینوا، 1383ش، ص61.
[42]. «ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحدید لو مروا بالجبال لتدکدکت»؛ القندوزی، ینابیع الموده، ناشر دارالاسوه، 1416ق، ج3، ص730.
[43]. «رجال کان قلوبهم زبر الحدید لایشوبها شک فی ذات الله اشدّ من الحجر»؛ علامه مجلسی، پیشین، ج52، ص38.
[44]. محمد نیلچی، و خدا بود و دیگر هیچ نبود، ص125.
[45]. بهزاد دانشگر، خدمت از ماست، بوستان فدک، 1382ش، ص161.
-
[مجله شماره 27 : - مقالات]