زندگی نامه
سال 1347 هجری شمسی در روستای روئین اسفراین پسری چشم به جهان گشود که نام وی را عبدالعظیم نهادند. دوره کودکی خود را در خانواده ای پر تلاش و زحمتکش گذراند. در شش سالکی وارد مدرسه ابتدایی زادگاهش شد دوره ابتدایی را به پایان رساند، سپس برای ادامه تحصیل در دوره راهنمایی و متوسطه به شهر اسفراین هجرت نمود. با علاقه ای که به رشته بهداشت داشت در هنرستان حرفه ای اسفراین و در آن رشته ادامه تحصیل داد.
وی بعد از شروع جنگ با مشاهده تشییع پیکر پاک شهدا شور عجیبی در او بوجود آمد سخت احساس مسئولیت می کرد. از این رو از طریق بسیج به جبهه جنگ اعزام گردید. او فردی مهربان و صمیمی بود. در برابر
سختی ها و مشکلات صبور بود. در مجالس مذهبی حضور داشت و انجام دادن فرایض بخصوص نماز اول وقت اهمیت می داد. بر اساس همین صفات و اخلاق محبوب قلوب اهل محل بود. دوستان وی او را الگوی خویش می دانستند.
مادرش درباره عبدالعظیم می گوید:
«او فردی شجاع و دارای روحیه شهادت طلبی بود. خیلی دوست داشت که در سنگر شهید شود.»
وی از حضور دشمن در میهن اسلامی سخت ناراحت بود. آرزو میکرد که بتواند در راه دئفاع از کشور سهمی داشته باشد. او دوباره و در جمع 5 ماه به جبهه رفت. در یک روز گرم در تابستان 1366 در هنگام نگهبانی با گلوله دشمن به شهادت نائل آمد.
توصیه های شهید
1- هرگز از روحانیت جدا نشوید
2- پشتیبان ولایت فقیه و مطیع فرمان امام باشید. که یک نعمت بسیار بزرگی است که خداوند به ما عنایت نموده است.
3- سنگر های جبهه ها را خالی نگذارید.